کشورهای اروپایی در طول دهههای گذشته، بارها نشان دادهاند برخلاف تندرویهای جنگسالاران آمریکایی، منافع خود را با نادیده گرفتن ظرفیتهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران سازگار نمییابند. در کنار این کشورها، روسیه نیز در چارچوب سیاست خاورمیانهای فعال و اثرگذار خود و همچنین افزایش رویارویی با سیاستهای منطقهای و جهانی آمریکا، که علایق و دغدغههای آن را نادیده میگیرد، همراهی و همکاری با ایران را در چارچوب منافع و مصالح خود ضروری یافته است.
تجربههای مثبت 2 کشور در مبارزه با حکومت مجعولی به نام خلافت اسلامی در غرب آسیا، که به نام اسلام، رفتارها، سیاست و عملکرد غیرانسانی را در این منطقه از جهان به نمایش گذاشت و امنیت داخلی روسیه را نیز مورد تهدید قرار داد، تجربه موفقی است که روسها قادر به چشمپوشی از پیامدها و آثار مثبت آن نیستند.
کشورهای اروپایی هم در طول دهههای گذشته که شدت و ضعف سیاستها و برنامههای آمریکا در مهار و انزوای ایران و در تشدید فشار علیه ایران ادامه یافته است، همواره نشان دادهاند که ضمن توجه به منافع مشترک خود با آمریکا، به اهمیت نقش و جایگاه منطقهای ایران توجه ویژه دارند. در برخی مواقع و بارها اروپاییها سعی کردهاند در راستای منافع خود، بهگونهای تحریمها و محدودیتهای یکجانبه آمریکا علیه ایران را نیز تعدیل کنند و بهویژه اهمیت تأثیرگذار ایران در این منطقه از جهان و ثبات و آرامش آن به تلاشهای خود ادامه دهند.
آنچه که در سالهای اخیر در جنگ داخلی سوریه و تأثیرگذاری برخی از کشورهای منطقه در تشدید این جنگ اتفاق افتاده است، هیچ ناظر منصف اروپایی نمیتواند نقش سازنده ایران در کنار روسیه را در دفع تهدیدهای تندروی مذهبی در این منطقه نادیده بگیرد و نقش ایران را در مهار داعش انکار کند.
بهویژه برای کشورهای اروپایی، بازار گسترده ایران و ظرفیتهای گوناگون و متنوع آن، در توسعه روابط اقتصادی با کشورهای اروپایی غیرقابل چشمپوشی است. اروپاییها غیر از مسائل امنیتی و سیاسی، نمیتوانند آثار انتقال بیثباتی از این منطقه به قلمرو و سرزمینهای خود را نادیده بگیرند همچنان که مزایای اقتصادی گوناگون در چارچوب روابط با ایران را نیز نمیتوانند کنار بگذارند. بنابراین مجموعهای از علایق سیاسی و اقتصادی رابطه کشورهای اروپایی با ایران را از آمریکا جدا میکند.
اما همانگونه که اشاره شد رابطه، پیوندها و منافع مشترک کشورهای اروپایی با آمریکا نیز غیرقابل چشمپوشی است؛ دولتهای اروپایی سعی دارند در چارچوب منافع خود به تهدیدهایی که متوجه این روابط است، بپردازند. اما همینکه ترامپ در پی دیدارها و ملاقاتهای خود با رهبران کشورهای بزرگ اروپای غربی نتوانسته دیدگاه خود درباره برجام و زیرسؤال بردن این تلاش کمنظیر دیپلماتیک در محیط بینالمللی را به نتیجه برساند، نشان میدهد علایق و منافع متعارضی میان این کشورها و آمریکا در جریان است. این مسئله نشان میدهد که نقش جمهوری اسلامی ایران و استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک و سازوکارهای منطقهای و بینالمللی، همانگونه که تاکنون مؤثر بوده، میتواند در این زمینه نیز تأثیرگذار باشد.
به هر حال، جنگسالاران آمریکایی میکوشند تا با ایجاد تنش و ناآرامی در منطقه، منافع نامشروع خود را تامین کنند. درحالیکه در آمریکا سیاستمداران عقلگرایی هم وجود دارند که نسبت به پیامدهای این نوع سیاستها بارها هشدار دادهاند. براساس تجربه 4دهه گذشته آنها به خوبی میدانند که این نوع فشارها برای انزوای ایران نهتنها موفق نبوده بلکه سبب از دست رفتن فرصتها و منافع آمریکا در این منطقه از جهان هم شده است. به تعبیر برخی از کارشناسان، این رفتارها نه انزوای ایران بلکه انزوای آمریکا را در پی خواهد داشت.
از سوی دیگر فراموش نشود که نقش ثباتساز و تعیینکننده ایران در این منطقه از جهان، آنچنان مهم و تأثیرگذار است که بازار انرژی جهان نیز از بحرانآفرینیهای اخیر ترامپ، در مورد خروج از برجام تأثیر پذیرفته و افزایش شدید قیمت نفت در روزهای اخیر، بهتنهایی بیانگر این تأثیر منطقهای و بینالمللی ایران در این منطقه مهم از جهان است.
ضمن اینکه نباید فراموش شود که جریانهای ضدایرانی در آمریکا، تکرار سناریوی فروپاشی اتحاد شوروی را بهطور جدی با بسیج همه نیروهای ضدایرانی در آمریکا هدف قرار دادهاند. آنها میکوشند تا با تشدید ناامنی اقتصادی و ناامیدی در کشور، این سناریو را اجرایی کنند. بههمین دلیل، مسائلی مانند نوسانهای قیمت ارز و التهابآفرینی در اقتصاد کشور باید بهطور جدی موردتوجه قرار گیرد. بنابراین، امنیت ملی کشور در گروِ اعتمادسازی داخلی، انسجام داخلی و توجه عملی و غیرشعاری به مطالبات و نیازهای مردم ایران است که میتواند در برابر این تهدیدهای بیرونی، امنیت ملی را تامین و تضمین کند.
نظر شما